|
آرامش با یاد خدا خداوند بینهایت است و لامكان و بی زمان اما به قدر فهم تو كوچك میشود و به قدر نیاز تو فرود میآید،
| ||
|
آخرين مطالب
لینک دوستان
پيوندهای روزانه
لینک های مفید |
*روزی در دُر گرانبهای پادشاه لکه سیاهی مشاهده شد هر کاری درباریان کردند نتوانستد رفع لکه کنند هر جایی وزیرمراجعه کرد کسی علت را نتوانست پیدا کندتا مرد فقیری گفت من میدانم چرا دُر سیاه شده* *پس مرد فقیر را پیش پادشاه بردند او به پادشاه گفت در دُر گرانبهای شما کرمی هست که دارد از آن میخورد* *پادشاه به اوخندید وگفت ای مردک مگر میشود در دُر کرم زندگی کند ولی مرد فقیر گفت ای پادشاه من یقین دارم کرمی در آن وجود دارد* *پادشاه گفت اگر نبود گردنت را میزنم و مرد بیچاره پذیرفت* *وقتی دُر را شکافتند دیدند کرمی زیر قسمت سیاهی رنگ وجود دارد* *پادشاه از دانایی مرد فقیر خوشش آمد و دستور داد او را در گوشه ای از آشپزخانه جا دهند و مقداری از پس مانده غذاها نیز به او دادند* *روز بعد پادشاه سوار بر اسب شد و رو به مرد فقیر کرد و گفت این بهترین اسب من است نظرت تو چیست مرد فقیر گفت بهترین در تند دویدن هست ولی یه ایرادی نیز دارد پادشاه گفت چه ایرادی* *فقیر گفت در اوج دویدن اگر هم باشدوقتی رودخانه رادیدبه درون رودخانه میپرد پادشاه باورش نشد و برای امتحان اسب و صحت ادعای مرد فقیر سوار بر اسب از کنار رودخانه ای گذشتکه اسب سریع خود ش را درون آب انداخت* *پادشاه از دانایی مرد فقیر متعجب شد و یک شب دیگر نیز او را در محل قبلی با پس مانده غذا جا داد و روز بعد خواست تا او را بیاورند* . *وقتی نزد پادشاه آمد پادشاه از او سوال کرد ای مرد دیگر چه میدانی مرد که به شدت میترسید با ترس گفت* *میدانم که تو شاهزاده نیستی پادشاه به خشم آمد و او را به زندان افکند ولی چون دو مورد قبل را درست جواب داده بود پادشاه را در پی کشف واقعیت وا داشت و پادشاه نزد مادرش رفت و گفت ای مادر راستش را بگو من کیستم این درست است که شاهزاده نیستم* *مادرش بعد کمی طفره رفتن گفت حقیقت دارد پسرم چون من و شاه بی بهره از داشتن بچه بودیم و از به تخت نشستن برادرزاده های شاه حراس داشتیم وقتی یکی از خادمان دربار تو را به دنیا آورد تو را از او گرفتیم و گفتیم ما بچه دار شدیم و بدین طریق راز شاهزاده نبودن پادشاه مشخص شدپادشاه بار دیگر مرد فقیر را خواست ولی این مرتبه برای چگونگی پی بردن به این وقایع بود و به مرد فقر گفت چطور آن دُر و اسب و شاهزاده نبودن مرا فهمیدی* *مرد فقیر گفت دُر را از آنجایی که هر چیزی تا از درون خودش خراب نشود از بین نمیرود را فهمیدم* *و اسب را چون پاهایش پشمی بود و کُلک داشتند فهمیدم که این اسب در زمان کُره ای چون اسب ها و گاومیش ها یک جا چرامیکردن با گاومیشی اُنس گرفته و از شیر گاومیش خورده بود و به همین خاطر از آب خوشش می آید* *سپس پادشاه گفت اصالت مرا چگونه فهمیدی، مرد فقیر گفت * *موضوع اسب و دُر که برایت مهم بودند را گفته بودم ولی تو دو شب مرا در گوشه ای از آشپز خانه جا دادی و پاداشی به من ندادی و این کار دور از کرامت یک شاهزاده بودو من هم فهمیدم تو شاهزاده نیستی*....!! *آری اکثر خصایص ذاتی است* *یعنی در خون طرف باید باشداصالت به ریشه است* *بااین مضمون به این نتیجه* *می رسیم که هیچگاه آدم کوچک بزرگ نمی شود وبرعکس هیچوقت بزرگی کوچک نمی شود* *همواره درتمامی امورات خوش بدرخشیدالبته توام باسلامتی وتندرستی.توفیق رفیق راهتان
برچسبها: حکایت [ دوشنبه هشتم آذر ۱۳۹۵ ] [ 17:5 ] [ محسن ]
|
درباره وبلاگ زندگی زيباست زشتی های آن تقصير ماست، در مسيرش هرچه نازيباست آن تدبير ماست! الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم پیامبر اکرم(ص): هر کسی صلوات بر من را در نوشته ای بنویسد تا زمانی که آن نوشته باقی است، فرشتگان بر او استغفار می نویسند قدرت کلمات کلمات، چنان قدرتی دارند که می توانند آتش جنگی را بیفروزند و یا صلحی را بر قرار سازند، رابطه ای را به نابودی کشانند و یا آنرا محکمتر کنند. برداشت و احساس ما نسبت به هر چیز، بسته به معنائی است که به آن چیز می دهیم. کلماتی که آگاهانه یا نا آگاهانه برای بیان یک وضعیت انتخاب می کنیم، بلافاصله معنای آن را در نظرمان دگرگون می کنند و در نتیجه احساسمان را تغییر می دهند. چگونه زندگی کنیم؟ ابتدا به شدت سعی داشتم تا دبیرستان را تمام کنم و دانشکده را شروع کنم، سپس به شدت سعی داشتم تا دانشگاه را تمام کرده و وارد بازار کار شوم، بعد تمام تلاشم این بود که ازدواج کنم و صاحب فرزند شوم، سپس تمام سعی و تلاشم را برای فرزندانم بکار بردم تا آنها را تا حد مناسبی پرورش دهم، سپس می تونستم به کار برگردم، اما برای بازنشستگی تلاش کردم، اما اکنون که در حال مرگ هستم، ناگهان فهمیده ام که فراموش کرده بودم زندگی کنم . لطفا اجازه ندهید این اتفاق برای شما هم تکرار شود . قدر دادن موقعیت فعلی خود باشید و از هر روز خود لذت ببرید . برای به دست آوردن پول، سلامتی خود را از دست می دهیم سپس برای بازیابی مجدد سلامتی مان پول مان را از دست می دهیم گونه ای زندگی می کنیم که گویا هرگز نخواهیم مرد و گونه ای می میریم که گویا هرگز زندگی نکرده ایم . سلام علیکم و رحمة الله و برکاته با عرض ادب و احترام و فرو تنی مقدم شما را به وبلاگم گرامی داشته وآرزومندم که از حضور در این وبلاگ ؛ احساس آرامش ؛رضایت و لذت بنمائید . بهترين انتخاب در سختترين صحنه از اهميت تأمّل در واقعهي كربلا همين بس كه ائمه معصومين به ما دستور دادهاند هر حادثهاي که برايتان پيش ميآيد به کربلا وصل کنيد تا واقعهي کربلا يک لحظه از منظر ما پنهان نماند و از بصيرتي که در پي دارد محروم نگرديم. زيرا كه كربلا يک حادثه اتفاقي نيست، بلکه فرهنگي است که براي شكوفايي حيات بشر توسط امامي معصوم تدوين شده است. اگر خواستيد حوادث زندگي، شما را نبلعد و روزمرّهگيها عمر شما را لگدمال نكند و خيالات و اغراضِ دنيايي افق حيات شما را تيره و تار نگرداند، بايد همواره كربلا را مدّنظر داشته باشيد تا هرگز از بهترين انتخابها در سختترين صحنهها نهراسيد. اگر امروز حتی یک کلمه از دیروز بیشتر بدانید مسلماً شخص دیگری هستید بيسواد كسي است كه ياد نگيرد كه چگونه ياد بگيرد من ملک بودم و فردوس برین جایم بود/آدم آورد در این دیر خراب آبادم/ نیستم آدم اگر بازنگردم آنجا/زین جهت هست اگر باز کمی دلشادم مرا بسپار در یادت ، به وقت بارش باران! نگاهت گر به آن بالاست و در رقص دعا قلبت مثال بید می لرزد ، دعایم کن که من محتاج محتاجم. الَّذِينَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ﴿۲۸﴾ (سوره رعد) همان كسانى كه ايمان آوردهاند و دلهايشان به ياد خدا آرام مىگيرد آگاه باش كه با ياد خدا دلها آرامش مىيابد (۲۸) خوشبختی، موفقيت، آرامش همان رضاي خداست به یکی بستم و از هر دو جهان بگسستم مشکل هر دو جهان را به خود آسان کردم کلماتی برگزیده از نیمه تاریک وجود -ما هر کس وهر چیزی راکه جنبه های فراموش شده وجودمان را انعکاس می دهدرا به خود جلب می کنیم.اگر از تکبر شما می رنجم به این دلیل است که تکبر وجود خودرا نمی پذیرم. -به یا داشته باشید هنگامی که بر رفتار ناپسند کسی متمرکز می شوید به این دلیل است که خودتان ان ویژکی رادارید -اگر طالب عشق بیشتری هستیدبه خود عشق بورزید.اگر خواهان پذیرفته شدن هستید خودرا بپذیرید. -ترس انسان را به حفظ موقعیت کنونی ترغیب می کند درحالی که عشق مارا تشویق می کند به راهمان ادامه دهیم. -ایاآرزوهایتان آنقدر مهم هستند که شما را وادار کنند تاشجاعانه با ترسهای خود روبه رو شوید.ایا به اندازه کافی خواستار برآورده شدن آرزوهایتان هستید؟انتخاب با شماست. -ترجیح می دهید به کاری که دوست ندارید ادامه دهید.یا خطر ایجا د کار و کسبی را که دوست داریدرا می پذیرید؟ -رسالت ما بی عیب ونقص بودن نیست.رسالت ما یکپارچه بودن است. “دبی فورد” کلید همه کارها حضرت امیر المومنین (علیه السلام) حدیثی دارند که می فرمایند: مراقب افکارت باش که گفتارت میشود، مراقب گفتارت باش که رفتارت میشود، مراقب رفتارت باش که عادتت میشود، مراقب عادتت باش که شخصیتت میشود، مراقب شخصیتت باش که سرنوشتت میشود. تلنگر ❓فقط یک لحظه پیش خودتان فکر کنید! اگر همین الان فوت کنید...! در شبکه های اجتماعی مانند: وایبر،viber بیتاک،beetalk تلگرام،telegrame واتس آپ،whatsapp فیس بوک،facebook اینستاگرام،instagrame و دیگر شبکه های اجتماعی...! چه چیزی را از خودتان بر جای گذاشته اید، آیا صدقه جاریه از خودتان برجای گذاشته اید و یا اینکه گناه جاریه؟؟ ای جوان مسلمان بسیار مواظب باش که در شبکه های اجتماعی چه چیزی پخش و نشر می کنی خداوند می فرماید: 💫ولَيَحْمِلُنَّ أَثْقَالَهُمْ وَأَثْقَالًا مَّعَ أَثْقَالِهِمْ وَلَيُسْأَلُنَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَمَّا كَانُوا يَفْتَرُونَ 💫آنها بار سنگین (گناهان) خویش را بر دوش میکشند، و (همچنین) بارهای سنگین دیگری را اضافه بر بارهای سنگین خود؛ و روز قیامت به یقین از تهمتهائی که میبستند سؤال خواهند شد! 📚 سوره عنکبوت/13
موضوعات وب
برچسبها وب
آرامش با یاد خدا (2)
اقیانوس آرام (1)
موذن زاده (1)
یار تویی (1)
گل نمی شوی (1)
بند به خدا (1)
همه خدا (1)
فقط با خداوند (1)
جلب محبت خداوند (1)
لحظه مرک (1)
دعا (1)
آرام (1)
هنر (1)
بهشت (1)
حکایت (1)
خود (1)
یا حسین (1)
مهربانی (1)
جهنم (1)
عشق ورزیدن (1)
محبت خدا (1)
پیدایش (1)
عدم (1)
وجود (1)
رضای خدا (1)
آرشيو مطالب
لینک های مفید
امکانات وب |
| [ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] | ||
